شبو تا دم صبح یه جا توو بغلت قایمم کنی

بدنت مثه مرفین میمونه منو آرومم کنی

من فقط می خوام بغلم کنی

لتو پارمو باز سر هم کنی

نمیتونم ادامه بدم تو باید منه پخشو پلا رو جمم کنی

بغلم کنم منو بخوابون بغلت با بوی بدنت تموم شده این دلتنگیا

بغلم کن بهم ریختمو خسته وردارم از رو زمین بگیر از این تنهاییا

خستم از اون بیرون آدما اون همه فشارو استرس

بغلم کن حواست بهم باشه این روزارو بم برس

بزار یادم بره این روزا زندگی منو روزی دوبار می‌کشه تا بخواد یه روزش بگذره

بغلم کن منو بخوابون بغلت با بوی بدنت تموم شه این دلتنگیا

بغلم کن بهم ریختمو خسته وردارم از رو زمین بگیر از این تنهاییا

اونی که بم میگفتی وایمیستی من

تو رو دیگه اینجوری نمیتونم

هر جوری گرمت میگیرم سردی

هر جامو دستش میزنم دردی

نمیشه بات سرکرد انقده که تلخی

اما بهت گیریم منو دلم این همه دلتنگی

کاشکی میشد دلمو از جا بکنم

ببرم اون بیرونو جا بزارم

خستم از هر چی که ربط داره به تو

یا برو یا منو از اینجا ببرم

کاشکی میشد این همه سر دردو سرم

یه امشبو بذاره خوابم ببره

فردا تو وخاطره هات از توو سرم

با اثر مستی امشب بپره

تو که میگفتی با همه فرق داری

یه عالم از بدی آدما واسم حرف داری

عیبی نداره سادگی از منه تو حق داری