اسممو صدا نمیکنه

درای بسته قلب

منو وا نمیکنه

حس من عوض نمیشه بیاد اسمون زمین

میدونم هرچی بشه تش ما دوتا برا همیم

هرچی زمان میگذره

انگار حسی که بت دارم تازه تره

هرچی ازم دور شدی

باعث نشد فکرت از سرم بپره

بم‌ میدی آرامش

خیلی می‌خوامش

تو این روزا که استرس همش

حس با تو پر رنگه ببین چه قشنگه

چون تو هستی خوشم میاد ازش

اشک تو‌چشمام‌حلقه میزنه

عشق که دست رد نمیزنه

به کسی که عاشقه

مث تو مث من

هرچی زمان میگذره

انگار حسی که بت دارم تازه تره

هرچی ازم دور شدی

باعث نشد فکرت از سرم بپره

سادگی عادی بود …

کاش میشد برگردم برنامه اون موقع تا صبح بازی بود

همه چی عالی بود …

اون موقع که آخر هفته میرفتیم به سمت دریا کنار

آره هفته ای یه بار …

تو مسیرم آهنگا پخش میشد از سی دی و ولوم رو هزار

اون روزا رو یادم بیار …

یادته که خوشبخت بودیم دلمون شاد بود

تنها فکرمون توی زندگی عشق و حال بود

به هرچی میخواستیم میرسیدیم مث خواب بود

ولی تو یه ثانیه ما کردیم همه شمعهارو فوت

تو شهرم باز میچرخم تو کوچه هاش میگردم

پی اون خاطراتی که تو ذهنم گم میکردم

دلم تنگه همون روزاست که با دوستام میخوندم

همه یه رنگن همه رفیقن تو شادی و تو غم شریکن

دلم تنگ شد واسش از اون موقع فقط موند خاطرش

فقط موند خاطرش …

یادته که خوشبخت بودیم دلمون شاد بود

تنها فکرمون توی زندگی عشق و حال بود

به هرچی میخواستیم میرسیدیم مث خواب بود

ولی تو یه ثانیه ما کردیم همه شمعارو فوت