تو موزیک

این سایت تابع قوانین جمهوری اسلامی ایران میباشد

چشمش ببرد دلها ، دلها ببرد چشمش
باور نکند خلق آن ، خلق آن نکند باور
حیران شده و عاجز ، عاجز شده و حیران
بنگر ز رخش چون بت ، چون بت ز رخش بنگر
عاشق شده ام بر وی ، بر وی شده ام عاشق
یک سر دل من اوبرد، برد او دل من یک سر
نالم ز رخش دایم ، دایم ز رخش نالم
داور ندهد دادم ، دادم ندهد داور
گریان من و او خندان ، خندان من و او گریان
لاغر من و او فربه ، فربه من و او لاغر
منت به سرم برنه ، برنه به سرم منت
ساغر به کفم بر نه ، برنه به کفم ساغر
ژاله همه شب بارد ، بارد همه شب ژاله
بی مر به جهان لولو ، لولو به جهان بی مر
بلبل به فغان آمد ، آمد به فغان بلبل
از بر شده بین ناله اش ، ناله اش شده بین از بر
رفته به سفر یارم ، یارم به سفر رفته
ایدر چه کنم تنها ، تنها چه کنم ای در

ای دل داد و بیداد ای وای
اگر یار مرا دیدی به خلوت بگو ای بی وفا ای بی مروت
گریبانم ز دستت چاک چاکت نخواهم دوخت تا روز قیامت
چرا آزرده حالی ای دل ای دل همه فکر و خیالی ای دل ای دل
بسازم خنجری دل را برارم ببینم تا چه حالی ای دل ای دل
چرا افسرده حالی ای دل ای دل همه فکر و خیالی ای دل ای دل
بسازم خنجری دل را برارم ببینم تا چه حالی ای دل ای دل
دلا از دست تنهایی به جونم ز آه و ناله ی خود در فغونم
شبان تار از درد جدایی کنه فریاد مغز استخونم
ز بوی زلف تو مفتونم ای گل ز رنگ روی تو دلخونم ای گل
من عاشق ز عشقت بی قرارم تو چون لیلی و من مجنونم ای گل

بیا که با همه نامهربانیت ای ماه
خوش آمدی و گل آوردی و صفا کردی
اگر چه کار جهان بر مراد ما نشود

بیا که کار جهان بر مراد ما کردی
بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد کس
نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی
بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد کس
نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی
بیا که چشم تو تا شرم و ناز دارد کس
نپرسد از تو که این ماجرا چرا کردی

به خداحافظیِ تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد
لب تو میوه ی ممنوع، ولی لب هایم
هر چه از طعمِ لب سرخ تو دل کند نشد
بی قرار توئم و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن، عادت کم حوصله هاست
با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر
هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد
هر کسی در دل من جایِ خودش را دارد
جانشین تو در این سینه، خداوند نشد
خاطرات تو و دنیای مرا سوزاندند
تا فراموش شود یادِ تو، هر چند نشد
من دهان باز نکردم که نرنجی از من
مثل زخمی که لبش باز به لبخند نشد
بی قرار توئم و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن، عادت کم حوصله هاست

شهر پر از فتنه شد از روی تو
جان چو کمان از خم ابروی تو
چشم‌سیه هر چه که در عالم است
وام گرفته‌است ز گیسوی تو
راه نشانم بده تا رگ به رگ
جوی شوم، جوی بلاجوی تو
آنکه به دنبال شه و شاهدست
خیمه‌ برافراخته پهلوی تو
بر تن هر بدنظر یاوه‌گو
لرزه درانداخته یاهوی تو
فاتح خیبر اسدالله علی
لعنت الله به بدگوی تو
شیرزنی کو که بِزاید چُنان
شکل حسین‌بن‌علی در جهان
غیرت الله تویی یا علی
رحمت الله به بانوی تو
غیر حلال از الکت رد نشد
خصمِ حرام است، ترازوی تو
ای نه خدا، ای نه بشر، غیر شر
کِی بِبُرد تیزیِ چاقوی تو؟
رنگ ندارد شب من یا علی
عِطر تو، روح است به‌ تن یا علی
رد شو ز شهرم صنما تا رسد
نافه‌ی مردانه‌ی خوشبوی تو

تنمو به جون چشمات تو بده نشون چشمات که با اون قشون چشمات منو تار و مار کردی
با تو بودن از خدامه غم دنیا تو چشامه واسه تو دنیا به کامه دلمو مزار کردی
تو دلم غصه لبالب داره میسوزه از این تب غم دلتنگیتو هر شب رو سرم هوار کردی
نمیدونم با کیایی تو کدوم حال و هوایی کاشکی میگفتی کجایی تا بگم چیکار کردی
برق چشمون سیاهت ابر تو صورت ماهت با نگاه بی گناهت لعنتی چیکار کردی
تو شبام موتو ندارم ماه ابروتو ندارم رو به روم روتو ندارم حالمو خمار کردی
رو بخار شیشه اسمت دل کشیدم پیش اسمت قطره بارون میشه اسمت یالو بی بهار کردی
تو چشام حسرت و ماتم تو نگام یه عالمه غم همه غصه هارو با هم تو دلم قطار کردی
زیر طاق دو تا ابرو دو تا دریاچه پر قو مث گله های آهم واسه چی فرار کردی
دستم از دست تو دوره دلم انگار تو تنوره توی سینم که صبوره غمو موندگار کردی
بغض وحشی تو گلومه شب و عکسات رو به رومه دیگه طاقتم تمومه منو بی قرار کردی
رنگ چشمات آسمونم خنده هات قاتل جونم دلبر ابرو کمونم دلمو شکار کردی
رو بخار شیشه اسمت دل کشیدم پیش اسمت قطره بارون میشه اسمت یالو بی بهار کردی
تو چشام حسرت و ماتم تو نگام یه عالمه غم همه غصه هارو با هم تو دلم قطار کردی

همه روز روزه بودن همه شب نماز کردن همه ساله حج نمودن سفر حجاز کردن
ز مدینه تا به کعبه سر و پا برهنه رفتن دو لب از برای لبیک به وظیفه باز کردن
به مساجد و معابد همه اعتکاف جستن ز ملاهی و مناهی همه احتراز کردن
شب جمعه ها نخفتن به خدای راز گفتن ز وجود بی نیازش طلب نیاز کردن
به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر نباشد که به روی نا امیدی در بسته باز کردن
به خدا که هیچکس را ثمر آنقدر نباشد که به روی نا امیدی در بسته باز کردن

ببار چشم من ببین چه سیرم ازت
ببین چه روزی ازم سیاه کردی فقط
تو اون شب بن بست که بغض کرد و شکست
شبی که ساکشو بست نگاه کردی فقط
گذاشتی راحت ازت جدا شد دلم
بسوز خوبه بسوز کمت نباشه دلم
ببار این تازه روزای خوب توئه
شبی که میبینی دم غروب توئه
از اون خزون چه خبر از آسمون چه خبر
از اون دو تا چشم پر از جنون چه خبر
همون که تنها موند همون که تنها رفت
همون که عمرتو برد ازون ازون چه خبر
تموم دیگه تموم کدوم عشق کدوم
که عشق عمر منو حروم کرد حروم
که پیر کرد منو اسیر کرد منو
که پیش چشم خودم شکار شد آهوم
شکار شد آهوم
ببار چشم من ببین چه سیرم ازت
ببین چه روزی ازم سیاه کردی فقط
تو اون شب بن بست که بغض کرد و شکست
شبی که ساکشو بست نگاه کردی فقط
از اون جنون چه خبر

لخته لخته لخته خون میچکه از جون و تنم
شعلع شعله شعله ور شد همه جای بدنم
بس که پامال ستم شد دل وامونده ی من
مث بازوی تک خورده کبوده کفنم
آخ چرا دل به جگر گوشه ی مردم بستم
آخ چرا دل به جگر گوشه ی مردم دادم
یاد چشم تو میوفتم جگرم میسوزه
یاد چشم تو میوفتم نفسم میگیره
نفس من که هلاک نفساتن …
نفس مرغای کنج قفسم میگیره
آخ چرا دل به جگر گوشه ی مردم بستم
آخ چرا دل به جگر گوشه ی مردم دادم
یاد چشم تو میوفتم جگرم میسوزه
یاد چشم تو میوفتم نفسم میگیره
دیگه هر تنگ غروب این دل مجنون تنهاست
میگه اون غمزه و اون عشوه و اون خنده کجاست
تو که رفتی پی کارت دل بی صاحب مردم
مث برگای خزون همسفر باد هواس
مث خورشید غروبم خفه ام دلگیرم
از خودم از همه از عشق از انسان سیرم
ولی با این همه با یاد تو و خنده ی تو
نفس آخرمو میکشم و میمیرم
آخ چرا دل به جگر گوشه ی مردم بستم
آخ چرا دل به جگر گوشه ی مردم دادم
یاد چشم تو میوفتم جگرم میسوزه
یاد چشم تو میوفتم نفسم میگیره

تو همانی که توانی بکشانی دل ما را به جهانی که دلم می خواهد

من همانم که به جز عشق ندانم نتوانم بسپارم به کسی دل چون دلم می خواهد

که تو همدردی و درمان و من این درد به جان میخرم و تاب ندارم

که سپارم به نگارم بنویس صبر و قرارم بیقرارم من چه عشقی به تو دارم

تاخیر نکن حکم بده حاکم احساس تا موی تو و دست منو شانه محیاست

سازی بزن و سوز دل خسته دوا کن گیسوی تو پیچیده ترین معضل دنیاست

تاخیر نکن حکم بده حاکم احساس تا موی تو و دست منو شانه مهیاست

سازی بزن و سوز دل خسته دوا کن گیسوی تو پیچیده ترین معضل دنیاست